23.8.07

اولین نشانه های فاصله

پنجشنبه،31 امرداد 1386

نازپندار رو می‌برم کلاس شنا. اونجا مربی با مادرهای دیگه شعرهای انگلیسی می‌خونن و با شعر و رقص بچه‌ها شنا یاد می‌گیرن. من اما همه اون شعر‌هایی که بلدم به زبان فارسیه. یه عالمه شعر یاد گرفته بودم به خاطرش. عروسک قشنگ من قرمز پوشیده، توپ سفیدم قشنگی و نازی، یه روز یه آقا خرگوشه و... اما تو کلاس شنا به کارم نمیان. تو اینترنت دنبال شعرهای کودکان به زبان انگلیسی گشتم. فعلاً یکی از شعرهای کلاس شنا رو پیدا کردم. حالا دارم حفظش می‌کنم. کم کم داره نیش‌های تضاد فرهنگی توی روحم فرو میره. لعنت به همه کسانی که خونه رو اینقدر ویرونه کردن تا من الان اینجا باشم.