12.6.07

!هر لباس جایی دارد و هر آرایش مکانی

سه شنبه، 22 خرداد1386
چند شب یش یکی از شوهای تایرا رو نگاه می کردم که در اون یه کار جالب کرده بودن. می خواستن طرز برخورد افراد رو نسبت به ظاهر خانمها مقایسه کنن. خلاصه اش رو مینوسم:
موقعیت 1: یک خانم جوان و زیبا با لباسهای ورزشی گل و گشاد و یک کلاه گیس صاف و چتری و به رنگ شرابی و عینک و در کل یک تیپ غیر جذاب، در کنار اتومبیلش تقاضای سکه برای پارکومتر می کنه یا به طور اتفاقی کیف دستی و وسایلش پخش زمین میشن. هیچ مردی حاضر نیست بهش کمک کنه جز یک نفر.
همون خانم یکبار دیگه با تیپی جذاب ایفای نقش می کنه. اینبار با تاپ نسبتاً باز و شلوار تنگ و موهای بلوند افشان در همون موقعیت ها قرار می گیره. همه آقایونی که ازشون کمک می خواد با جون و دل کمکش می کنن و حتی وسایل سنگینش رو براش جابجا می کنن.
موقعیت 2: یک خانم هنرپیشه با لباس رسمی موهایی که پشت سر جمع شده، عینک و بدون آرایش بعنوان بازاریاب به شرکتی مراجعه می کنه. مستمعین چند خانم هستن. نظر همگی اونها درباره خانم بازاریاب مثبته. اونها کاملاً قانع شدن که راست می گه و محصول خوبی ارائه میده.
همون خانم بصورت جذابی لباس می پوشه و آرایش می کنه. و با استفاده از همان جملاتی که در جلسه قبلی بیان کرده بود محصول خودش رو معرفی می کنه. مستمعین چند خانم هستن و همگی درباره اش منفی فکر می کنند و بهش اعتمادی ندارن.
موقعیت 2 یکبار دیگه و اینبار برای آقایان تکرار میشه. نکته جالب اینجا بود که نظر آقایان هم درست مثل خانمهاست و نظر منفی اونها حتی با الفاظ بدبینانه تری هم بیان میشه.
نتیجه گیری این بود که میشه با جذاب بودن از کمکهای کوچکی مثل گرفتن سکه و جمع کردن کیف دستی برخوردار شد اما در کارهای جدی تر و محیط کاری نه تنها کمکی به طرف نمیشه بلکه ممکنه به ضررش هم تموم بشه.
توضیح: به جای واژه س."ک"س"ی از واژه جذاب استفاده کردم که یه وقت اینجا تخته نشه.