19.6.06

بایکوت




دوشنبه ،29 خرداد 1385
این روزها زیاد حال و حوصله نوشتن ندارم. نه به خاطر باختمون در فوتبال که کاملاً حقمون بود. وقتی اون قدیما بعد از باخت تیم فوتبالمون گریه میکردم، پدرجانم بهم میگفت: چه توقعی داری؟ برای چی باید میبریدم؟ تیمی که شب بازی باید بشینه دعای توسل بخونه که نباید ببره. تیمی میبره که روش سرمایه گذاری کردند، کار کردند، مربی خوب داره ،بازیکنش در رفاهه ( آخه اون موقع ها بیشتر بازیکن ها دو شغلی بودن یعنی هم فوتبال و هم یه کار دیگه برای گذران زندگی مثل الان نبودن که فکر تجارت خونه هاشون اونا رو از بازی بندازه). یادمه یکبار یه بازی مهم تو عربستان داشتیم پیش از بازی تیم رو برده بودن زیارت کعبه و مدینه و قبرستان بقیع و... بعد هم تو برنامه ورزشی تلفنی از مربی وضعیت تیم رو پرسیدن گفت: الحمدالله بچه ها از نظر روحی خیلی خوبن این چند روز زیارتشون رو رفتن امشب هم نماز شبشون رو خوندن و برای بازی فردا آماده هستن. حالا اینا رو میگم بهم انگ نزنین. ولی هرچی جای خودش. اون موقع که مربی ایرانی بود وضعیت این بود. بعد که بلازوویچ اومد بدبخت رو بردن زیارت حرم حضرت علی و حسین و عباس و... ( علیهم سلام) یارو هاج و واج مونده بود. فیلمش رو تو تلویزیون پخش کرد. یادتون هست؟ حالا یه مدتیه که این اداها تموم شده ( نمیدونم تموم شده واقعاً یا نه؟؟) افتادن تو خط سیاسی بازی. بازی تدارکاتی ترتیب میدن و بعد تو ورزشگاه می نویسن انرژی هسته ای حق مسلم ماست! قهرمانانمون هم که فاتحه تیم رو خوندن. سند تیم ملی به نامشونه، وسط زمین توگوش همدیگه میزنن، بین دو نیمه با هم دعوا می کنن. هزارجور مافیایی بازی و اعمال نفوذ از هرکس و ناکسی هم که به راهه. واقعاً باید توقع برد می داشتیم؟ نه. اما اون شور و هیجان چی؟ اون شادی قبل از بازی. اون بودن در کنار دیگر ملتها. بیچاره ملت ما! که هر دلخوشی کوچیکی رو ازشون میگیرن. چه خودی ها و چه بیگانه ها. اینقدر بی آبرو شدیم که حتی دوربین های تلویزیونی تماشاگرهای ایرانی رو نشون نمیدن. تو یه وبلاگی خوندم که گزارشگر آلمانی میگفته هیچکس از مردم و دولت آلمان دوست نداره که ایران از گروه خودش بیاد بالا چون اونوقت رییس جمهمورشون میخواد بیاد برای تشویق تیم که ویزا دادن بهش یه دردسریه و ویزا ندادن هم یه دردسر دیگه. اما تو آلمان مردم بودن، شادی کردن و تشویق کردن. خودم صدای ایران ایران رو موقع بازی با پرتغال می شنیدم اما از تماشاگرها چیز زیادی نشون داده نمیشد. فقط یه صحنه از پرچم ایران که دست به دست از رو سر تماشاچی ها بالا میرفت و جز اون هیچی ندیدم. بازم شرف سایت فیفا. چند تا عکس از تماشاگرهای ما گذاشته. ولنتاین رو کاملاً درک می کنم. این بایکوت شدن تلخه برای ملتی که بعد از همه بدبختی هایی که هر روز باید باهاش سروکله بزنه دلخوش به یه جام جهانی بود. اینهم چند تا از عکس های فیفا که از اینجا گرفتم
پ.ن: از خود بیگانگی فرهنگی را در روزهای باهم بخونین بعد از اینکه حسابی حرص خوردین فایل ویدئویی رو تماشا کنید و ببینید یه گوله نمک داریم خودمون خبر نداریم. چنان ملتی و چنین دولتی ! بعضی وقتها فکر می کنم برازنده ماست