6.1.07

قرار وبلاگی

شنبه، 16 دی 1385

حالا که همه نوشتن منهم بنویسم درباره قرار وبلاگی. خیلی خوب بود به خصوص که قرار بود حدس بزنیم کی کیه! بگذریم از اینکه اگر سولماز نبود من ماندانا رو هم که همه درست حدس زدنش نمی تونستم حدس بزنم. چون تا دیدمش گفتم این باید شایا باشه چون شایا از همه کوچکتره! بعد سولماز در گوشم گفت: این مانداناست شک نکن یه نگاه به اون حلقه اش بنداز. مرسی درخت جون! اون موقع هنوز شایا نرسیده بود تا خودشو لو بده. چون تا رسید گفت من که کسی رو نمی شناسم و همه فهمیدن اون دختری از هنده! به دو سه نفر هم گفتم پوپک تا یکیش درست دراومد.


اولش هم نزدیک بود خودمو لو بدم با دیدن اسم ناز پندار روی کیک وسط میز میخواستم بگم ای وااااای اسم دختر من اینجا چی کار می کنه؟ اما هیجانمو کنترل کردم. ابتکار کیک کار برگزار کننده قرار بود که خیلی هم چسبید. یه بار هم که سولماز کم مونده بود منو لو بده. اما خوشبختانه وقتی اسممو صدا زد کسی نشنید. کلاً هیچ کس هم منو درست حدس نزد. آخه هیچکدوم فکر نمی کردن خاتونک اینقدر پر حرف و پر سر و صدا باشه!!
بعد هم ناتالی خوش فکر به همگی مون کارتهای قشنگی هدیه داد. ممنون ناتال جون.
عجیب بود آدمهایی رو که در دنیای مجازی می شناختم و برای هر کدومشون توی ذهنم یه صورتی ساخته بودم از نزدیک دیدم. الان احساس می کنم که به همه شون نزدیک تر شدم.
ممنون شری عزیزم و بقیه دوستان که یک روز به یاد موندنی برام ساختین.