1.10.08

هم‌دل یا هم‌زبون

چهارشنبه،10 مهر 1387
چشماش تو تاریکی برق می‌زنه. دست کوچولوش رو میذاره روی صورتم میگه : گود نایت مامانی.
جا میخورم. یه کلمه‌ی انگلیسی دیگه؟ با چه سرعتی داری ازم فاصله می‌گیری؟ فاصله‌ست این؟ نه معلومه که نیست. دارم خودمو گول می‌زنم یا چی؟ با خودم میگم گور بابای زبان مادری. می‌بوسمش و بهش میگم: گود نایت سوییتی.