!چقدر این ناجور بودنهای ظاهری قشنگ نیست
شنبه، 6 مهر 1387
"راستش؛ همیشه او را تحسین کردهام که تخمش نیست و هرکجا که وقتش برسد، بساطش را پهن میکند و باکش نیست که یک عده دارند بهش چپ چپ نگاه میکنند و پیش خودشان میگویند این بابا رو ... از همه جا اومده تو کافه نماز میخونه!"
کافه پیانو-فرهاد جعفری- ص 46
راستش؛ این جور خود بودنهای بیش از حد، خودنمایاندنی است که حال آدم را بهم میزند. تفاخر به خود بودن و نادیده گرفتن دیگران جوری که درش بیشتر ریاکاری است تا یکرنگی و خلوص. تفاخری که یک سرش میرسد به تظاهر و سر دیگرش به تکبر. یک جوری که بخواهد حالیات کند که باهات فرق دارد شده در همین نماز خواندن توی کافه یا مثل همان کسی که در اتوبوس تور یک روزه میان شلوغ کاریها و بزن و برقص بچههای تور انگشتهاش را کرده بود توی گوشش و بلند بلند کتاب میخواند. وقتی میبینم چنین صحنهای را خندهام میگیرد. چنین آدمهایی به نظرم مضحک میآیند درست به اندازهی همان کسی که برود دیزی سرا و از گارسن کارد و چنگال بخواهد.
کافه پیانو-فرهاد جعفری- ص 46
راستش؛ این جور خود بودنهای بیش از حد، خودنمایاندنی است که حال آدم را بهم میزند. تفاخر به خود بودن و نادیده گرفتن دیگران جوری که درش بیشتر ریاکاری است تا یکرنگی و خلوص. تفاخری که یک سرش میرسد به تظاهر و سر دیگرش به تکبر. یک جوری که بخواهد حالیات کند که باهات فرق دارد شده در همین نماز خواندن توی کافه یا مثل همان کسی که در اتوبوس تور یک روزه میان شلوغ کاریها و بزن و برقص بچههای تور انگشتهاش را کرده بود توی گوشش و بلند بلند کتاب میخواند. وقتی میبینم چنین صحنهای را خندهام میگیرد. چنین آدمهایی به نظرم مضحک میآیند درست به اندازهی همان کسی که برود دیزی سرا و از گارسن کارد و چنگال بخواهد.
|