ترانهها
یکشنبه، 11 اسفند 1386
حمید عزیز منو دعوت کرده به بازی ترانهها. چه بازی سختیه این بازی ترانهها! من خیلی فکر کردم دیدم تعداد ترانههای دوست داشتنی من خیلی زیاده. حالا همینطوری چندتاشون رو میگم.
یک- بردی از یادم ویگن و دلکش ، جاییکه میخونه:
کی آیی به برم؟ ای شمع سحرم!
در بزمم نفسی بنشین تاج سرم
تا از جان گذرم
دو- تصنیف از خون جوانان وطن که میدونم اصلش از عارف قزوینی هست و من با صدای شجریان شنیدم.
سه- دستم بگیر از فرامرز اصلانی عزیز (که فردا شب هم میرم کنسرتش!)اونجایی که میخونه:
از بوي تو
چون پيراهن تو
آغشته شد جانم با تن تو
آغوشي باش تا بوي تو بگيرم
چهار- خواب در بیداری از فرهاد اونجاییکه میخونه:
سپید پوشیده بودم با موی سیاه
اکنون سیاه جامه ام با موی سپید
پنج: ترانهی گل بارون زده از داریوش جاییکه میخونه:
ای گل شکسته ساقه گل پرپر
که به یاد هجرت پرنده هائی
توی یاس مبهم چشمات میبینم
که به فکر یه سفر به انتهایی
شش - نیاز از فریدون فروغی:
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون ميزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطيفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون ميکنه
هفت- اشتیاق علیرضا قربانی از اول تا آخرش.
خیلی از آهنگهای گوگوش هست که خوشم میاد و فرهاد رو که بیشتر آهنگهاشو دوست دارم. از صدای علیرضا قربانی هم بسی لذت میبرم به ویِِژه تصنیفهاش رو خیلی دوست دارم.
|